تنها..............

کاش یکی پیدا می شد

که وقتی می دید گلوت ابرداره

                 و

       چشات بارون...

جای اینکه بپرسد: چته؟چی

       شده؟چرا؟

بغلت کنه وبگه گریه کن......

دنیا بازی هایت راسرم دراودی......

گرفتنی هارو گرفتی.......

دادنی ها رو ندادی.....

حسرت هاروکاشتی.....

زخم هارا زدی......

دیگربس است......

چیزی نمانده.....

بگذار اسوده بخوابم....

محتاج بک خواب بی بیدارم...

سواستفاده ازتن سنگساردارد.....

جزای سواستفاده ازاحساس چیست؟

           ای مردم.......

احساسم دیگر مرده...میفهمید؟چرا

              ساکتید؟

         فقط نگویید.....

نگویید که قتل احساس گناه نیست

خواهش میکنم.....نگویید.....

برانچه گذشت وانچه شکست حسرت نخور زندگی

 اگر زیبا بودبا گریه شروع نمیشد

میگویند دلتنگت نباشم !خدای من مگر

 میشود .....انگاربه اب بگویند خیس نباش

ماه رمضان هست الان مهمون خدام خدای که تنهام نزاشت حتی

توسخترین دوران زندگیم کنارم بود.تنها دوست تنهارفیقم خداست 

چون بی منت بود هیچ وقت به بهونه ای تنهام نزاشت خدایا دوست

 دارم کنارم باش.

خدایا کمکم کن  دیرتر برنجم زودتر بببخشم کمتر قضاوت کنم

وبیشترفرصت دهم.

ادم ها لالت می کنند بعدمیپرسند چرا حرف نمی

زنی؟؟این خنده دارترین نمایشنامه دنیاست

سختی تنهایی را وقتی فهمیدم که دیدم مترسک به کلاغم

بگفت .هرچقد میخوای ودوست داری نوک بزن اما تنهایم نزار

کاهی دلم میخواهد خودم رابغل کنم

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم روش

دست ببرم لای موهاش ونوازشش کنم

حتی براش لالای بخوانم

وسط گریه هایش بگویم

غصه نخور خودم جان

درست میشود!درست می شود!

اگرهم نشود به جهنم

تمام میشود

بالاخره تمام میشود

معلم عشق گفت

دو خط موازی هیچگاه بهم نمیرسند

مکر اینکه یکی از ان هاخودرا  بشکند

گفتم من خودم را شکستم پس چرابه او نرسیده ام

لبخند تلخی زد گفت

شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته باشد

اهای ......لیلی!

به قصه ی خودت برگرد!

اینجا

مجنون به همه لیلی ها محرم است

به جز لیلی خودش

مهم نیست که توبامن چه میکنی

بیاببین برای تو من با خودم چه میکنم